About داستان های واقعی
About داستان های واقعی
Blog Article
اما اینکه آیا این گزارشها صرفاً داستانهای ترسناک ارواح هستند یا خیر، معلوم نیست.
اگر قرار باشد بهدنبال روشی مؤثرتر از سلاحهای مرگبار برای شکست سربازان دشمن در جنگ بگردید، تردیدی نیست که آن وحشت روانی است. این دقیقاً همان روشی است که نیروهای آمریکایی در طول جنگ ویتنام به کار میگرفتند. در فرهنگ مردم ویتنام دفن مناسب متوفی در زادگاهش موجب میشود تا روح او با رضایت به مقصد خود در دنیای پس از مرگ برود. اما اگر چنین نشود به عقیده ویتنامیها روح فرد خود تلاش میکند تا زادگاهش را پیدا کند و بدینترتیب، طولی نمیکشد که به روحی سرگردان تبدیل شود.
بردگان دیگر، از ترس اینکه آقای وودراف (که زنده مانده بود) آنها را بهعنوان شریک جرم بپندارد، کلویی را از درخت آویزان کردند.
Rastannameh
تو بـه چه دلیل هرروز همین روضه را میخوانی و همان ناسزا را تکرار می کني؟
تمام داستان در یک قطار که از سوریه به ترکیه میرود، اتفاق میافتد.
در ماه مه ۱۹۹۵، یک محقق دارای ثبت اختراع به نام نورمن بنوا، از این مکان بازدید کرد تا تجزیه و تحلیل دقیقی از داستان واقعی ارواح و این حادثه احتمالاً ماوراءالطبیعه انجام دهد.
فضای داخلی دارای یک راه پله مرکزی بزرگ، کف سنگ مرمر و حتی یک آسانسور و رستوران سیار بود. این عمارت در سال ۱۹۱۴، زمانی که آقای پیتوک نزدیک به ۸۰ سال و همسرش ۶۸ سال داشت، تکمیل شد.
این داستان درباره عشق، از دست دادن، و یک دوز خوب از دیوانگی است.
هر دوي ما از ابتدا به این وصلت راضی نبودیم ولی انگار نظر ما مهم نبود و پدرانمان تصمیمشان را گرفته بودند ، آنها با توجه به سنتهای خودشان و قول و قراری که از قبلبیشان بود با زور ما را به عقد هم درآوردند، در حالی که نه من و نه نازنین راضی به این ازدواج نبودیم.» در اینجا نازنین وارد بحث شد و گفت: «نه به این معنا که از هم بدمان میآمد.
وقتی برای سومین بار صدا کرد، نگران شد. اون تصمیم گرفت بره طبقه بالا و دخترشو از رختخواب بیرون بیاره.
فرض بر این بود که ملاقاتکننده جنتلمن او در این داستان واقعی ارواح، یک عاشق بوده است. مورگان نیز زمانی که خودکشی کرد باردار بود.
در دهه ۱۹۷۰، این مزرعه توسط خانواده مایرز خریداری شد و به یک مسافرخانه تختخواب و صبحانه تبدیل شد. از آن زمان تجسمات و صداهای شبحوار در آنجا گزارش شده است.
کلیه حقوق این سایت محفوظ و متعلق به وبسایت آریامگ می باشد. کپی برداری از مطالب سایت با ذکر نام آریامگ و لینک مستقیم بلا مانع است.
به نظر من اگر این خانم با همسرش ازدواج کرد به دلیل خلأها و جاهای خالی بود که در زندگیاش احساس میکرد. او میخواست این جاهای خالی را با همسرش پر کند و چون این اتفاق نیفتاده بود به مرور خودش هم به خودش شک کرده و احساس کرده بود که احتمالا خودش مشکلی دارد و در نتیجه همه اینها هم شخصیت وابستهای پیدا کرده بود و هم اعتماد به نفسش به شدت پایین آمده بود.